زندگی رویایی

هر وقت مینویسم چند لحظه بعد ذهنم آروم میشه و میتونم راه حل ها رو ببینم

زندگی رویایی

هر وقت مینویسم چند لحظه بعد ذهنم آروم میشه و میتونم راه حل ها رو ببینم

وقتی جلوی ظلم می ایستم

يكشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۷، ۰۹:۵۷ ب.ظ

دیروز یکی از همکارام رو دیدم تو خیابون گفت محل کار جدیدش به صندوقدار نیاز دارن شماره اشم داد.

وقتی اومدم خونه به همسرم گفتم گفت معطلش نکن بیا بیرون اینجا کار کن

امروز رفتم سرکارم همکارم اون خانومه مثل همیشه عصبی بود و پاچه میگرفت با مشتری مثل سگ حرف میزنه  سر من داد میزنه فقط با آشپز و مدیر خوبه

البته مدیرها هم براشون مهم نیست صندوقدارشون مثل سگ هار باشه با خودشون لاس بزنه کافیه

خلاصه اخر وقت به مدیر گفتم مساعده میخوام نصف حقوقمو در اصل گرفتم چون تا نیمه این ماه کار کردم اونم که قیافه منو دید حقوقمو داد بعد گفتم شناسنامه ام رو میخوام لازم دارم اونم داد بعد گفت میخوای بری گفتم هر خوبی و بدی دیدین حلال کنید . اومد بیرون گفت ما میخواستیم یه صندوقدار رو نگه داریم اونم شما هستید . قراره حقوقتو زیاد کنیم گفتم نه من دیگه نمیتونم بمونم همه چیزو گفتم که این خانم احترام منو نگه نمیداره فقط با مردا خوبه تمام پرسنل ازش انگار میترسن به اون میرسن هواشو دارن .گفت اون چون با همه شوخی میکنه همه با اون راحتن گفتم این دلیل نمیشه چون با اون راحتن به من بی احترامی کنند. خلاصه خدافظی کردم رفتم.

الان میخوام برم یه جای جدید کارکنم امیدوارم اینجا بین زن متاهل و مجرد فرق نذارن ملاکشون لاس زدن نباشه ملاکشون وجدان کاری باشه.

وقتی جلوی ظلم می ایستم خودمو بیشتر دوست دارم .امروز جلوی ظلم ایستادم .بذار اونا بمونن و اون زن  تبلیغاتچی نتورک مارکتینگ . 


نظرات  (۱)

بسیار عالی
براتون آرزوی موفقیت و‌سربلندی دارم

البته به جای اون عبارت میشه عبارت دیگه بکار برد
(:
پاسخ:
درسته

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">