زندگی رویایی

هر وقت مینویسم چند لحظه بعد ذهنم آروم میشه و میتونم راه حل ها رو ببینم

زندگی رویایی

هر وقت مینویسم چند لحظه بعد ذهنم آروم میشه و میتونم راه حل ها رو ببینم

گرداب

پنجشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۸، ۰۶:۵۳ ق.ظ

به نظرم زنهای خانه دار در یک گردابی می افتند به نام گرداب اون به فکر خودشه و به ما نمیرسه 

خیلی گرداب وحشتناکیه ذهن بهت میگه ببین اون داره خودش خوشی میکنه به تو بچه ها نمیرسه 

حالا هر زنی به یک شکلی حرفهایی که دیروز ظهر از زنهای همسایه میشنیدم هم داشت همینو به من میگفت همه زنهای خانه دار تو این گرداب هستن 

مثلا اون زنی که مامان مبینا میگفت که با بچه هاش میومده خونه صداهایی از اتاق خواب میشنیده بعد میگفته بچه من تره بار خرید دارم بریم بیرون . یعنی تو گرداب این بوده که شوهرش در حال عشق و حاله و خودش چرا نیست 

من پارسال که سرکار میرفتم از تمام این گردابها بیرون اومده بودم ولی امسال دوباره درونشون افتادم 

با اینکه اول مهر به خودم گفتم اصلا برام مهم نیست دیگه حقوق نمیگیرم فقط بچه ها مهم هستن ولی باز الان دارم با خودم میگم چرا شوهرم تنهایی میره سفر تنهایی میره خارج بعد به من میگه بچه ها رو کلاس موسیقی ننویس پول ندارم درحالیکه پارسال این حرفهاش اصلا برام مهم نبود با حقوقم همه چیز برای بچه ها میخریدم همه کلاسها هم میبردمشون 

من دوباره باید بتونم کار پیدا کنم نه مثل پارسال که بچه ها چند ساعت تنها بودن یه کار که اونا هم تنها نباشن کنارشون باشم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">