زندگی رویایی

هر وقت مینویسم چند لحظه بعد ذهنم آروم میشه و میتونم راه حل ها رو ببینم

زندگی رویایی

هر وقت مینویسم چند لحظه بعد ذهنم آروم میشه و میتونم راه حل ها رو ببینم

۶ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

۲۲
تیر

من فکر میکنم هر کسی تو این دنیا یک جفت روحی دارد . جفت روحی همون کسی هست که در همه لحظاتمان در کنارمان هست در شادی، غم ، همیشه در حال کمک به ماست . ممکنه ما حواسمون به اون نباشه ولی اون همیشه نگرانمان هست. همه آدمها یک جفت روحی دارن ممکن نیست نداشته باشند. 

خودمون رو با حرفهای دیگران گول نزنیم اونایی که زبونی میگن کنارمون می مانند جفت روحی ما نیستند وقتی به اطرافمان نگاه کنیم یکنفر را میبینیم که همیشه داره تلاش میکنه برای ما که واقعا جفت روحی ماست.

ولی در عین حال نباید در اون فرد غرق بشیم ما اومدیم اینجا که همگی در خداوند غرق شویم فنا شویم جفت روحی به ما در این راه کمک میکند . 

۲۰
تیر

من  فهمیدم مردهایی وجود دارن که مذهبی نیستن ولی با زنهای مذهبی ازدواج میکنن تا خیالشون راحت باشه زنشون با مردی در ارتباط نیست و بعدخودشون…

یع عده مردهای مذهبی هم هستن که با زنهای غیر مذهبی ازدواج میکنن چون میگن میخوان با کسی زندگی کنن که باهاش حال کنن  ولی احترامی برای زنشون قائل نیستن و با زنهای مذهبی دیگران دوست دارن صحبت کنن درددل کنن بهشون کمک کنن

یه سریها هستن هردو طرف مذهبی نیستن یک سریها هم هر دو طرف مذهبی هستن که بهترین نوع ازدواجها همین دو مورد آخره . آرامش بیشتری وجود داره البته هیچ زندگی بی مشکل نیست. 

ولی بازهم باید به همه آدمها با عشق نگاه کرد بهشون عشق ورزید حتی اگه بخوان ازت سواستفاده کنن باید باهاشون با عشق برخورد کنی نه اینکه خودتو یا تمام دارو ندارتو در اختیارشون بذاری نه فقط باید باهاشون مهربون بود .

اصلا ما فقط اومدیم روی زمین که به همدیگر کمک کنیم این تنها دلیل زندگیه 

زندگی نام دیگر خداست ماباید طوری زندگی کنیم که از ته قلب راضی باشیم حالا هر جور که هستیم خود واقعیمونو زندگی کنیم ما همگی صورتهای مختلف زندگی یا همون خداوند هستیم و به وجود همه ما نیاز هست.  


۱۸
تیر

امروز یجا خوندم نوشته بود 

هر چیزی که در دیگران میبینید در لایه های عمیق وجودی شما نهفته هست بخاطر همین توجه شما به آن جلب میشود. مثلا اگر به نظرتان یکی دزد هست مطمئن باشید در لایه های زیرین شما یه دزد زندگی میکند 

یا اگر کسی خیانتکاره مطمئن باشید خودتونم خیانتکار میشین یروزی

۱۷
تیر

خدایا 

گفتی بارهایم را بر دوش تو بگذارم 

با فرزندم مشکل دارم کمک کن حلشون کنم فعلا نمی برمش آزمون تا شهریور

هر چه تو بخوای اگه بخوای یکسال با تاخیر میبرمش مدرسه 

با عشقم چیکار کنم اونم سپردم دست تو اگه بخوای اونم از من بگیر اگه میدونی به صلاحم نیست با کسی باشم 

اونم به تو میسپارم 

خودم و زندگیم رو به تو میسپارم 

اگه فکر میکنی برم پیش مشاور بهتره خب میرم فقط تو اونو سر راهم قرار بده 

الان دیگه فهمیدم مشکل من اطرافیانم نیستن چون من بازهم افسرده و ناراحتم و هیچکسی دوست نداره با یه آدم افسرده که هیچ شور و هیجانی برای زندگی نداره دوست باشه. 

خدایا میخوام زندگی رو بیشتر دوست داشته باشم . میخوام بیشتر عشق داشته باشم . حتی اگر دیگران دوستم ندارند. من دوستشون داشته باشم ازشون مراقبت کنم فقط تو من را دوست داشته باش فقط حرفامو برای تو میگم تو هم جوابشو همونطوری که قبلا جواب میدادی به من برسون.   


۰۲
تیر

آشپز ما انواع و اقسام دمنوشها رو بلده دوتاشو به من گفت

یکی دمنوش آلبالو آلبالو رو تو آب سرد میریزیم با کمی هم برگ نعنا میذاریم بجوشه دمنوش فوق العاده ای میشه

یکی هم آب یک عدد لیمو رو بچکونیم تو قوری مخصوص دمنوش با نعنا بذاریم بجوشه اونم میگه خیلی خوشمزه میشه باید امتحانش کنم

۰۲
تیر

🕊🕊🕊

دلتنگیم...

فکر میکنیم کسی باید باشد که نیست،منتظریم کسی بیاید که دلتنگی هایمان رابفهمد،باخود میگوییم دیگر وقتش شده،احساس میکنیم در غربتیم،به دنبال آشنایی میگردیم..

کسی باید از راه می رسید اما نیامده،بیقراریم،با خود تکرار می کنیم چه شده؟نکند اوضاع همین طور بماند؟درست است کسی باید بیاید،اما آن کسی که باید بیاید ما هستیم، این ما هستیم که باید به سمت روحمان قدم برداریم،این ما هستیم که نیستیم،این ما هستیم که نمیاییم،او که تمام تلاش هایش را کرده،ما که نمیاییم او 

می گرید،بغض میکند،این ما هستیم که خودمان را فراموش کرده ایم،این ماهستیم که از خودمان فاصله گرفته ایم،اما از چه زمانی دلتنگی را آموختیم؟از همان زمان که دست خودمان را رها کردیم،دلتنگی یعنی ما در غربت هستیم،باید برگردیم به وطن،کیست که میل به وطن نداشته باشد؟اما اما اما...وطن آغوش دیگری نیست،وطن مرزی جغرافیایی نیست،وطن مرزش حقیقت ماست،وطن مرزهایش در درون ماست،ناپیداست اما از کهکشانها هم عظیم تر است،هر که از درونش پا قدم بیرونتر بگذارد به غربت میرود،غربت یعنی دنیایی کوچکتر،پس دلتنگی یعنی دیگر صدای آن آشنا را

 نمی شنویم،دلتنگی یعنی 

وقتش شده کر و لال شویم تا ببینیم

 چه می گوید.

 دلتنگی ما نشان از فاصله ها دارد،نشان از فاصله ما با روحمان،درست در نقطه ای که می فهمیم باید دنیای بیرون را رها کنیم،سکوت کنیم و در جست و جوی درونمان برآییم،درست در همین امتداد بعد از گذر از پیچ سردرگمی

 می فهمیم که دلتنگی صدای کشش و ندایی بود از جانب یار درونی 

همان که بارها او را رها کردیم اما هنوز به ما وفادار است.

می فهمیم دلتنگی کششیست از سمت یار.....این درون بدجور جاذبه دارد،

چگالی اش بالاست،هیچ کس را توان دوری از آن نیست.

#فراز_قورچیان