زندگی رویایی

هر وقت مینویسم چند لحظه بعد ذهنم آروم میشه و میتونم راه حل ها رو ببینم

زندگی رویایی

هر وقت مینویسم چند لحظه بعد ذهنم آروم میشه و میتونم راه حل ها رو ببینم

کجا بریم

جمعه, ۱۶ آذر ۱۳۹۷، ۰۱:۲۸ ب.ظ

دیشب داشتیم برنامه کجا بریم رو نگاه میکردیم خانومه رفته بود ایتالیا رو میگشت یه بارون زیبایی هم میمومد تو دلم گفتم از اون بارونا هست که من عاشقشم . گفتم دست بچه هامو بگیرم برم ایتالیا پناهنده بشم. ساعت ده شب یهویی دیدم از اون بارونهای دوست داشتنی داره میاد خیلی ذوق کردم . 

انگاری خدا داشت میگفت نمیخواد بری جایی.

همسرم گفت اگه دوست داشته باشی میتونی بری گفتم من نمیرم اگه برم بخاطر بچه ها میرم. 

اگه قرار باشه پسرمون سنجش مدرسه ازش ایراد بگیره میبرمشون خارج از ایران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">