زندگی رویایی

هر وقت مینویسم چند لحظه بعد ذهنم آروم میشه و میتونم راه حل ها رو ببینم

زندگی رویایی

هر وقت مینویسم چند لحظه بعد ذهنم آروم میشه و میتونم راه حل ها رو ببینم

جمع تنهایی من

چهارشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۷، ۱۲:۴۸ ق.ظ

یه جایی میخوندم ینفر میگفت خدا میدونه چی برای بنده اش لازمه همون رو س راهش میذاره.

اگه فقر لازمه اونو در اون موقعیت قرار میده اگه تنهایی برای بنده اش لازمه در موقعیت تنهایی قرارش میده 

فقط باید بگیم حتما لازم بوده که خدا منو تو این وضعیت قرار داده و بتونیم از اون وضعیت درس بگیریم.

شاید لازمه تو این جمع باشم باید یه چیزهایی ازشون یاد بگیرم. جمع تنهایی من که داره به من یاد میده ارتباط با مردم رو به من رشد و بزرگ شدن رو یاد میده .

خوشحالم که اینجا هستم خوشحالم که بین این دوستان خوبم قرار دارم . تو این محل کارم همه یه ساعتهایی کنار هم جمع میشیم از هر دری حرف میزنیم کنار اجاق گاز خودمونو گرم میکنیم و با هم دیگه حرف میزنیم.

قبلا گفته بودم حرف زدن از خودم برای من خیلی مشکله ولی گوش دادن به حرفهای دیگران رو خیلی دوست دارم آدمهایی که خیلی حرف میزنن رو دوست دارم . ساعتها میشینم پای صحبتهاشون .

البته بعضیها میگن تو هم یه چیزی بگو اینجا منم مجبور میشم یه چیزی بگم از خودم ولی بیشتر شنیدن و نوشتن رو دوست دارم . 

امروز ظهر دوستم تو تلگرام پیام داد ولی ترسیدم برم بازش کنم نمی دونم چرا با اینکه خیلی دوسش دارم ولی میترسم بفهمه خیلی دوسش دارم 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">