زندگی رویایی

هر وقت مینویسم چند لحظه بعد ذهنم آروم میشه و میتونم راه حل ها رو ببینم

زندگی رویایی

هر وقت مینویسم چند لحظه بعد ذهنم آروم میشه و میتونم راه حل ها رو ببینم

۱۴
تیر

بچه ها قدر نمی دانند .من تمام روزهام رو صرف بزرگ کردنشون کردم برای واکسن و دکتر بردن و ثبت نام کلاسها و مدرسه و مهد خودم تنهایی انجام میدادم همه زوجها این کارهارو با همدیگه انجام میدن هیچکس مثل من مثل سرویس مدرسه بچه هاش رو کلاس و مهد و مدرسه نمیبره هیچ کس خودشو زیر این بار قرار نمیده ، ولی هرکاری انجام دادم وظیفه حساب میشده .همه دوستانم‌ میگن ما نمی تونیم از پس بچه مون بربیاییم میریم سرکار برای بچه پرستار میگیریم. تازه یدونه هم دارند . ولی من دارم اینجا حس زندانی بودن میکنم همه چیز رو تحمل میکنم تا روزهام بگذره. تو خونه موندنم باعث میشه دائم به همسرم گیر بدم چرا دیر اومدی اونم بیاد موبایلم رو بگیرخ جلوی بچه ها دعوا کنیم تو روحیه بچه ها اثر بد بذاره. به نظرت منم برم یه کار پیدا کنم بچه هارو به پرستار بسپارم بهتر نیست؟ 

۱۴
تیر

امروز تو پارک اتفاقی افتاد که نتونستم مدیریتش کنم . بعد که اومدم خونه گفتم من چرا روش همیشگی خودم رو فراموش کرده بودم.بچه هام رفتند سراغ دختری که خمیر اسلایم داشت به یکی دونفر هم یک تکه داد باهاشون بازی کنند ولی پسر من که رفت ازش بگیره بهش نداد من بهش گفتم برات میخرم ولی پسرم که شدیدا از اجتماع میترسید با رفتار این دختر بچه ترسش دوباره برگشت چهره اش درهم رفت و اومد پشت سر من قایم شد. الان میگم من چرا جلوی اینا رو نگرفتم من که هیچوقت تو زندگیم از کسی چیزی طلب نکردم همه چیز رو همیشه خودم تهیه کردم چرا به بچه هام این‌مورد رو یاد نمیدم که همیشه خودت باش که چیزی برای عرضه داشته باشی نه اینکه بخوای التماس دیگران کنی به تو چیزی بدهند چون به گدا چیزی با ارزش نمیدن.

تو راه برگشت دخترم گریه‌کرد که چرا هیچکس منو دوست نداره گفتم بخاطر رفتار یه دختر بچه . بعد ناگهان به من توپید تو خونه از دست تو و بابا غصه میخورم تو پارک هم از دست بچه ها. گفت تو خونه تو بابا دائم باهم دعوا میکنید و بابا میگه مامان سرش تو گوشیه داره خیانت میکنه . گفتم این حرف رو هیچوقت نزن بابا کی این حرف رو زده .

واقعا قلبم شکست

ولی فهمیدم بچه هام فقط من رو میبینند من بیشتر به‌چشم میام هر چقدرم براشون تلاش کنم باز همون لحظاتی که تو گوشیم هستم به چشمشون میاد ولی پدرشون که عصر میاد سرش تو گوشیه تا شب باهاشون بازی هم نمیکنه اصلا مهم نیست. اینا از من انتظار بیشتری دارند نباید نا امیدشون کنم.


۱۲
تیر

یه حس خوب دارم انگار یکی پیدا شده میتونم همه حس و حالم رو بهش بگم نمی دونم چجوریه دیگه ترس از دست‌دادن  ندارم انگار انگار نمیترسم قضاوت بشم.  این حس و حالم رو‌خیلی دوست دارم خیلی جدیده با هیشکی این حس رو نداشتم هیچوقت. ❤️

میخوام خودم رو آزاد بذارم اینجوری همسرم رو هم آزاد میذارم دیگه غصه نمیخورم که کسی عاشقم نیست منو دوست نداره منم میتونم و این حق رو دارم دوباره عشق رو تجربه کنم. 

۱۱
تیر

به نظرم آدمها اصلا تنها نیستند فقط از اطرافیانشون خسته میشن فکر میکنن یه آدم جدید میتونه به زندگیشون رنگ ببخشه. در حالیکه وقتی عشق نباشه هیچ چیز نمیتونه به زندگی رنگ ببخشه .آدم جدید هم بعد یه مدت خسته کننده میشه. پول و ثروت قیافه و ظاهر آدمها بعد یه مدت تکراری میشه حتی محبتهاشونم تکراری میشه دیگه هیچی نمی مونه بعد یه مدت احساس میکنی هیچ حسی بینتون نیست .دوباره با یکی دیگه شاید شروع کنی ولی بازهم همون قصه تکراری . بعد اون هست که در خودت فرو میروی بعضیها میتونن درون خودشون سرچشمه عشق را پیدا کنند و دنیا براشون بهشت میشه. کاش منم بتونم باید به حد کافی ضربه بخورم که فکر میکنم خوردم حالا شاید بتونم دل از دنیا بگیرم .

۱۰
تیر

ریچارد نفیو، مسئول تیم طراحی تحریم‌ها علیه ایران در دولت دوم باراک اوباما و از چهره‌های اصلی تیم پشتیبان مذاکره‌کنندگان آمریکا در وین، در کتاب «هنر تحریم‌ها» این‌طور نوشته است:

«مردم ایران [در زمان تحریم‌های پیشابرجام] عملا می‌توانستند کالاهای لوکس را خریداری کنند و واردات نیز جریان داشت. پایین‌آمدن ارزش پول ملی و بالارفتن نرخ ارزهای خارجی عملا امکان خرید این کالاها را از بسیاری از ایرانی‌ها گرفت و تنها افراد ثروتمند و کسانی که در موضع قدرت بودند، می‌توانستند همچنان از منافع مرتبط‌بودن ایران با شبکه‌های بین‌المللی سود ببرند. به این ترتیب ارز به صورت مداوم از ایران خارج می‌شد و کالاهای تجملاتی وارد این کشور می‌شد و نابرابری درآمدی و تورم روزبه‌روز در ایران قوت [و نمود] بیشتری می‌گرفت».

۰۹
تیر

امروز حس و حالم خوبه چون یه آدم دیدم شبیه خودم .

اونم برای انسانها ارزش قائل میشه .

البته من آدمی هستم که بعد اینکه به طرف وابسته شدم جوری نگران رفتنش میشم که اونم این حس رو پیدا میکنه باید بره. ولی به نظرم عشق همینه عشق رو نمیشه اهلی کرد فقط باید تسلیم بود ببینیم خدا چی سر راهمون قرار داده‌چه درسی قراره بگیریم چی رو باید رها کنیم چی رو میخواهیم به دست بیاریم .

و باید همیشه تو فضای شکرگذاری باشیم همه نعمتهایی که میبینیم و نعمتهایی که نمی بینیم. بابت همه چیز شکرگذار باشیم. موقع ترس باید بگیم «شاید بزرگترین ترس توکه الان درگیرت کرده، 

کوچکترین کارخدا باشه»

دو شبه دارم خواب میبینم یه بچه پیدا کردم دارم ازش نگهداری میکنم. 

نباید بترسم حس میکنم کسی پیدا شده که می تونیم تنهاییمون رو با هم قسمت کنیم . من نباید انقدر فکرم درگیر اون دختر باشه که اومده تو زندگی همسرم مقصر اون اتفاق من نیستم یکی دیگه اونو آورده خودشم باید به فکر کار خودش باشه.من فقط باید سرم به کار خودم باشه در جهت خود شناسی قدم بردارم.

۰۸
تیر

آدمهای برونگرا یه جذابیتی دارن اونم اینکه خودشون میان طرف آدم گرم میگیرن حال آدم میپرسن درددل میکنن سریع رفیق میشن مهم نیست طرفشون چقدر جواب سربالا میده اونا خودشون فضا را گرم میکنند.

ولی یه نقطه ضعف دارن به همون سرعتم دوستاشونو عوض میکنن. 

آدمهای درونگرا تودارن زیاد خودشونو نشون نمیدن سرد برخورد میکنن ولی جذابیتشون اینه که دوستیشون مادام العمره یبار بیای طرفشون دیگه تورو دوست خودشون میدونند از ذهنشون بیرون نمیری.

داشتم فکر میکردم خودمونو از این دسته بندیهای کلیشه ای بیرون بکشیم . چقدر خوبه جذابیت آدمهای درونگرا و برونگرا را در خودمون داشته باشیم صمیمی باشیم ولی یه دوست همیشگی.

۰۸
تیر

من به عنوان یک زن متاهل وقتی میبینم همسرم به کسی توجه پیدا کرده دائم گوشیش رو چک میکنه ببینه پیامی اومده یا نه؟ یا دیروقت میاد خونه خشم تمام وجودم رو پر میکنه احساس نالایقی و بی ارزشی میکنم تمام اندامهای تناسلیم خشک میشه حتی اگه بیاد بخواد با من نزدیکی کنه نمی تونم ارضا بشم و حس بدی پیدا میکنم.

ولی هنگامیکه من هم اجازه میدم مردی غریبه به من ابراز عشق کنند دیگه برام مهم نیست همسرم به من عشق نمی ورزه یا با کسی دیگه بیرون‌میره. دوباره احساس مفید و ارزشمند بودن میکنم دوباره اندامهای جنسی و هورمونهایم به کار می افتند حتی اون مرد غریبه را از نزدیک ندیدم فقط پیام عشقش از طریق مجازی به من رسیده ولی عشق را در من شعله ور کرده . لذت جنسیم دوبرابر شده حتی همسرم هم به من میگه خیلی ازت راضیم.

چرا اینچنین هست ؟ چرا عشق بعد از مدتی بین دونفر که با هم زندگی میکنند نا پدید میشه ولی با آدمهای جدید ملاقات میکنند دوباره پدیدار میشه؟

آقایون حق دارند هر لحظه از فردی جدید خوششان بیاید ولی این اجازه را برای همسرشان هم باید قائل بشوند. یا اینکه هر دو فقط به هم عشق بورزند درسته بعد یه مدت تکراری میشن برای هم ولی اگر بدانند تمام حواسشان پیش یکدیگر است و نفر سومی نیست بازهم می توانند همدیگر را دوست بدارند.

۰۸
تیر

نگاه میکنند میبینند که در جامعه ای 

همه انسانها بهشون به چشم یک انسان نگاه میشه و ضرورتهای زندگی آنها تامین میشه

ولی در جامعه ای دیگر 

انسانها بهشون به چشم انسان نگاه نمیشه

احتیاجاتشون بی ارزشه 

بالا بری پایین بیای

جامعه ای را بالای سرش قرآن پهن کنیم 

مادام که توی اون جامعه از یک سو

گرسنه ی بیچاره از سرما بلرز وجود داره

و در سوی دیگر 

متنعمان برخوردار از همه چیز 

اون جامعه لجنه

این جامعه تمام چهره اش را با قرآن بپوشانید 

لجنه

#شهیدبهشتی

بعضیها میان میگن الان ضرورتهای ما کمک به مردم یمن و فلسطین بیچاره هست به نظرم به هر اسمی مردم رو تو فقر نگه دارید باز هم اون کار خیرتون خیر نیست 

لجنه ، شر هست.

۰۶
تیر

میدونه راحت من گول میخورم میاد مینویسه بزنگ تو نیاز به گفتاردرمانی من داری.

الان رفتم مغازه کفاشی یه پیرزنه اومد یه جمله ای به آقاهه گفت بعد دیدم مغازه دار هیچی جوابشو نداد پیرزنه یه پنج دقیقه همینطور داشت حرف میزد تا اینکه رفت.بعد مغازه دار گفت این خیلی دوست داره یکی باهاش حرف بزنه من اگه جوابشو میدادم یکساعت می ایستاد اینجا فقط حرف میزد من به هیچ کاریم نمیرسیدم.

واقعا چقدر بده آدم نیازمند باشه حتی نیازمون نباید حرف زدم باشه وگرنه به این درد گرفتار میشیم که بریم تو کوچه خیابون هر کسی رو دیدیم بگیریمش به حرف.

یا یه عده پیدا میشن که تحقیرت میکنند هر وقت کسی رو ندارند میان سراغت کجا بودی یکی نیست بگه تو این یکماه تو کجا بودی.